از كنارم از عبوري سرد هم كردي دريغ
در كنارم از نگاهي سرد هم كردي دريغ
منتظر ماندم بيايد از دهانت يك دريغ
اي دريغا از دريغي سرد هم كردي دريغ
................................................
مرا ببخش بي خبر از خود گذاشتمت
مرا ببخش در تب هجران گداختمت
كه اب رسم وفايش به شعله هجران است
مرا ببخش كه ديگر شناختمت
..............................................
عجب رسمیست رسم روزگاران
گهی چون روز گه چون شام تاری
یکی بر دشت چون صیدی پر از زخم
یکی بر قله چون بازی شکاری
..............................................
سری دارم به دامان تو عاشق
دلی دارم به جز بند تو فارق
شبی خلوتگهی جامی پر اما
وصالی نیست ای یار موافق
...........................................
امشب دوباره حال و هوایم گرفته است
امشب دوباره یکسره حالم گرفته است
میخواستم دعا کنم ازغم رها شوم
خون گریه ها مجال سوالم گرفته است
.....................................
امشب دوباره روی تورا دل بهانه داشت
در وصف رنج دوری تو صد ترانه داشت
مانند هرشبی که سحر شد بدون تو
امشب دوباره دیده من صدجوانه داشت
........................................................
از يك گل سرخ چيده مي گويم شعر
از اشك به پا چكيده مي گويم شعر
با نم نم باران كه مي ايد امشب
با ياد تو تا سپيده مي گويم شعر
...........................................
همیشه منتظرم یک نفر بیاید زود
رها کند همه را از عذاب بود و نبود
دوباره مثل همه لحظه های پیش از این
زمانه بود ولی او دوباره نبود
.....................................................
چيزي بگو كه منتظرت مانده ايم ما
در انتظار امدنت مانده ايم ما
رو از چه بسته اي و زبانت گرفته اي
ما؟ ايا به ياد و خاطره ات مانده ايم ما؟
............................................................
مرا ببخش بي خبر از خود گذاشتمت
مرا ببخش در تب هجران گداختمت
كه اب رسم وفايش به شعله هجران است
مرا ببخش كه ديگر شناختمت
.........................................................
امشب دوباره سينه ي من در عذاب بود
امشب دوباره ارزويم نقش اب بود
تا كي به انتظار ظهورت به سر كنم
امشب دوباره پرسش من بي جواب بود...
........................
شايد دوباره قلب مرا زيرو رو كني
شايد دوباره پيش من اشفته مو كني
چشمم به راه مانده كه شايد بيايي و
گل هاي سرخ پرپر من را تو بو كني
رها
..............................................
دست تو را دوباره سر من بهانه داشت
چشمم به ياد ماه تو امشب ستاره داشت
پس كي مي ايي انكه به راهت نشسته ام
اين كار خير حاجت چند استخاره داشت
رها
...........................................
از كنارم از عبوري سرد هم كردي دريغ
در كنارم از نگاهي سرد هم كردي دريغ
منتظر ماندم بيايد از دهانت يك دريغ
اي دريغا از دريغي سرد هم كردي دريغ
رها
سالی شبیه همه سال های پیش
قیلی شبیه همه قال های پیش
گویا امید نیست که چیزی عوض شود
حالی شبیه همه حال های پیش
رها